از من نپرس که چرا غمگینم,که چرا مینالم که چرا میسازم با این همه درد اخرش میدانم سهم من شلاق است سهم من نقض تنه عریان است گاهی مهم با دل غمگین عکسی میگیرم با چشمانی بریده شده از تصویر با لبان رنگ شده با قلم با موهای پریشان مصنوعی من خوده عریانم,تنه من عریان است.(صادق مقرد)
دفترشعرم را باز میکنم. از میان شعرهایم,یک سبد هفت سین یک سبد عشق بیرون خواهم اورد وبه پروانه هایی که در میان شعرهایم پیله کرده اند تقدیم میکنم. از کجا معلوم؟ از کجا معلوم؟ خدا هم مادری داشته باشد,مهربان و لطیف با نغمه های مادرانه که برایش مادری کند(صادق مفرد)
درباره این سایت